My patient angel | فرشته صبور من P6

مونبین: بله رئیس
ویو فلیکس:
تقریبا یه ربعی از رفتن هیون گذشته و بالاخره تصمیم گرفتم
سوالمو بپرسم:
-هیون مهمون داره؟ یـــ یه کم عصبی بود...
جونگین:خب... خانواده کیم اینجان هیونگ...
-کــــ کیم؟ چـــ چرا بهم نگفت؟
جونگین: به رئیس اعتماد کن هیونگ و بیا به دلیل کاراش فکر
نکنیم هوم؟
-با باشه.... می خوام برم بیرون. منو می بری؟
جونگین:اممم.... رئیس گفتن از عمارت خارج نشین هیونگ...
-و-واقعا؟
جونگین: خبب کارای دیگــ....
با ورود مونبین به اتاق حرفش نصفه موند.
ویو مونبین:
اههه چقدر از لارا بدم میاد. دلم برای رئیس می سوزه
که مجبوره تحملش کنه.
بعد از زدن این حرفا به خودم در اتاق فلیکس هیونگ رو باز کردم.
مونبین: حدس بزنین چی شده
جونگین: اون دربرای اعلام ورودت اونجاست سونبه
-چیزی شده؟
مونبین: چانگبین هیونگ دارن میان اینجا
-واقعااااا
مونبین: شب میرسن اینجا
جونگین:امـ امشب؟
مونبین: آره و باید چانگبین هیونگو ببخشی. اون خیلی دوست داره
جونگین: دیگه درموردش حرف نزن .....
حتما یه عالمه خوراکی داره پخته میشه..... هیونگ میای بریم؟
مونبین: من؟
جونگین: شما نه سونبه فلیکس هیونگ
-هوممم چرا که نه؟ صبر کن لباسمو عــ عوض کنم الان میام
جونگین: اوکی پس من بیرون اتاق منتظرم
خواستم اعتراض کنم که با کشیده شدن استینم توسط جونگین
از اتاق بیرون رفتم یا بهتر بگم پرت شدم.

*ببخشید بچه ها یه تایمی نبودم....
دستام درد می کردن و حالمم زیاد خوب نبود که بتونم پارت هارو بنویسم...
........................................................................................
#straykids
#changin
#هیونلیکس
#چانگین
#وانشات
دیدگاه ها (۱۶)

My patient angel | فرشته صبور من P7

پس چرا یادم نمیره؟

My patient angel | فرشته صبور من P5

My patient angel | فرشته صبور من P4

Part 2 — No Escape "탈출 불가"دستش روی دستگیره‌ی سرد در نشست. یه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط